نگهداشت زبان زیباى فارسى 

دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور

معرفی:

دکتر محمدرضا رخشانفر، از سنین کودکى استعداد خود را در زبان‌آموزى یافت. در دبیرستان رشتهٔ ادبى را با زبان خارجى فرانسه انتخاب کرد و پس از دبیرستان چهار سال به تحصیل زبان عربى وعلوم دینى پرداخت. در سن ٢٢ سالگى وارد رشتهٔ آموزش زبان انگلیسى شد و از دانشسراى عالى فارغ‌التحصیل گردید. آنگاه با شغل دبیرىِ زبان به شهرستان‌ها روى آورد. چندى بعد، از بورس تحصیلى آموزش ضمن خدمت بهره‌مند شد و به آمریکا رفت و در دانشگاه جورج تاون (George Town University) واشنگتن دی‌سی یک دورهٔ آموزش، روش تدریس، و علم زبان (Linguistics) را گذراند. سال بعد، پس از انتقال به تهران، به تحصیل در رشتهٔ زبان‌شناسى همگانى پرداخت و کارشناسى ارشد و دکتراى خود را در این رشته به‌پایان رساند. سپس متجاوز از ۴٠ سال در دانشگاه‌هاى مختلف تهران و شهرستان‌ها در رشته‌هاى آموزش، مترجمى و ادبیات انگلیسى و نیز در زبان و ادبیات فارسى، عربى، و فرانسه در سطوح کارشناسى و کارشناسى ارشد تدریس نمود و در کنار آن به ترجمه و ویراستارى متون انگلیسى و فارسى روى آورد. او کتاب‌ها و مقالات بسیارى را برای مؤسسات و نشر آثار ترجمه کرد. دکتر محمدرضا رخشانفر اکنون هفت سال است که در ونکوور کانادا زندگی می‌کند. شش سال پیش، سلسله مطالبی در راستاى منظم‌سازى زبان فارسى در دوهفته‌نامهٔ «فرهنگ ما» زیر عنوان «آرایش و پیرایش فارسى» به‌چاپ رساند و حال دوباره کمر همت را بربسته است که این مهم را ادامه دهد. 

نگهداشت زبان زیباى فارسى 

شگفتا که ویرایش به‌معناى کنونىِ آن هنوز در فارسى قانونمند نشده است! چرا باید زبان ما که رمز هویت ملى ما است، با ادبیاتى چنین پربار، دچار آشفتگى شود؟ چرا زدودن خطاهاى چندگانه در برخى نوشته‌ها این‌قدر بى‌اهمیت محسوب مى‌شود؟ و چرا در متون انگلیسى این‌همه روزنامه، مجله و کتاب، خطایى نمى‌بینیم و حتى اشتباهات تحریرى نیز نادرند؟ زیرا نوشته‌ها پیش از چاپ‌شدن از نظر ویرایشگر مى‌گذرد. کمبود وقت، حجم بالاى مطالب، شتاب کار، نقص خط فارسى با مشکلات نشانه‌گذارى در نگارش، و جز این‌ها هیچ‌کدام نمى‌تواند علت اصلى شمرده شود، بلکه کوتاهى، سهل‌انگارى و بى‌توجهى نویسندگان یا مترجمان است که دلیل اصلى این مهم می‌باشد. البته کسانى هستند که خوب مى‌نویسند و نوشته‌شان از سلامت کافى برخوردار است، لیکن افرادى هم هستند که بنا بر عادت خود مى‌نویسند و ترکیبات ناخوشایندى را وارد کلام مى‌سازند یا خود نمى‌دانند که خطایى دارند، ولى اگر اینان نوشتهٔ ویرایش‌شده‌شان را پس از چاپ بخوانند، دیگر چنان خطاهایى را تکرار نخواهند کرد. و اما ویرایشگرى، کارى بسیار فنّى و دقیق بوده، به دانش و مطالعاتى همه‌جانبه در سطح بالایى نیاز دارد. حال بیایید ابتدا نظرى کوتاه به فارسى امروزى بیاندازیم: 

ترکیبات، عبارات و اصطلاحات فراوانى از زبان‌هاى بیگانه به چند دلیل به درون فارسى راه یافته‌اند. یکى سابقهٔ تاریخى و پیکرهٔ جغرافیایى ایران است. پس از فروریختن سلسلهٔ ساسانى، نفوذ زبان عربى سبب ازمیان‌رفتن خط پهلوى و جایگزینى آن با خط عربى شد که خود اصلاح‌شدهٔ خط کوفى بود. پس از آن سیل کلمات، ترکیبات و اصطلاحات عربى به فارسى وارد شد که امروزه بیش از پنجاه درصد واژگان زبان ما را تشکیل مى‌دهند. آنگاه بعد از برچیده‌شدن حکومت خلفاى عباسى، ایران چندین قرن دستخوش حملات و لشکرکشى‌ها و سلطهٔ اقوام، و امیرنشینان ترک و مغول و جز آن‌ها گردید که در نتیجه، موجب ورود تعدادى از لغات آنان به فارسى شد. کلماتى مانند «تلاش قراول، یورش، قرمز، جلو، یواش، و کنگاش» از این دست مى‌باشند. سپس در طول زمامدارى سلسلهٔ قاجار، حدود دو هزار واژهٔ فرانسه به فارسى راه یافت که امروزه اکثر آن‌ها هنوز در کنار انگلیسى به‌کار گرفته مى‌شوند. کلمات و عبارات، ابتدا در گفتار عامیانهٔ مردم تکرار و بعضى از آن‌ها کم‌کم وارد نوشتار مى‌شوند. فرهنگستان زبان و ادب فارسى به معادل‌سازى و جایگزینى لغات و ترکیبات پرداخته است و مى‌پردازد؛ لیکن ایرانیان که از قدیم به وام‌گیرى عادت کرده‌اند، چندان توجهى به معادل‌ها مبذول نمى‌دارند. 

حال ما مى‌خواهیم کارمان را با مطالعهٔ علمى زبان، که زبان‌شناسى نام دارد، به پیش ببریم و از شاخه‌هاى آن یعنی آواشناسى، واژه‌سازى و معناشناسى سخن بگوییم و به موارد زیر بپردازیم: 

درست و غلط، انواع خطاها، تغییر زبان، سبک‌ها و کاربردها، هم‌معنایى و چندمعنایى، دستور توصیفى و دستور تجویزى، گفتار و نوشتار، و بسیارى موضوعات دیگر. گذشته از این‌ها، صلاح دانستیم براى یکنواخت‌نشدن گفتارمان، هر بار یک یا دو نکتهٔ زبانى را مطرح کرده و بیان بهتر آن‌ها را یادآور شویم. ما مثال‌هایمان را از گفتار و نوشتار مردم در روزنامه‌ها، مجلات یا متون ترجمه‌شده مى‌گیریم و از به‌کاربردن کلمهٔ «غلط» مى‌پرهیزیم. 

۱- واژهٔ «توسط»: به‌طور مثال به‌جای «کلاس‌هاى آموزش زبان فارسى توسط معلمان باسابقه راه‌اندازى شده است.» بهتر است بگوییم: «معلمان باسابقه کلاس‌هاى آموزش زبان فارسى را راه‌اندازى کرده‌اند.» چون وقتى مثلاً مى‌گویید «تدریس زبان انگلیسى توسط علی حسینی» یعنى علی حسینی واسطهٔ کار است و شخص دیگرى تدریس مى‌کند، نه خود او. 

«این مطلب توسط سارا حسنی، نویسنده و روزنامه‌نگار، نوشته شده است.» بهتر است بنویسیم: «سارا حسنی، نویسنده و روزنامه‌نگار، این مطلب را نوشته است.» اما در جملهٔ «این آزمایش توسط کارخانه‌ای بلژیکى صورت مى‌گیرد.» واژهٔ «توسط» درست به‌کار رفته است. «از سوى کارخانه‌ای…» هم خوب است. به‌جای «این طرحى است که توسط بنده آغاز شده است.» بهتر است بگویید: «این طرحى است که من آغاز کرده‌ام.» یا به‌جای «سه نفر با لباس سیاه در حال فرار توسط شاهدى از منطقه دیده شده‌اند.» بنویسید: «شاهدى از منطقه سه نفر را با لباس سیاه در حال فرار دیده است.» در عبارت «لوله‌کشى ساختمان توسط حسن حسینی» اصلاً «توسط» لازم نیست، آن را حذف کنید و بنویسید: «لوله‌کشى ساختمان حسن حسینی». اما در جملهٔ «نامهٔ مفصلى را توسط پست پیشتاز برایش فرستادم.» واژهٔ «توسط» درست به‌کار رفته است. در بیشتر جاها، واژهٔ «توسط» از راه ترجمهٔ جملات داراى فعل مجهول انگلیسى به فارسى وارد شده است. به‌جاى «توسط» مى‌توان «به‌وسیلهٔ» یا «از سوى» در برابر by گذاشت. به‌طور مثال، در ترجمهٔ: 

The contract was urgently signed by the president.‎ 

لیکن باز هم گفتن آن با فعل معلوم ترجیح دارد: «رئیس قرارداد را فوراً امضا کرد.» چون در فارسى فعل مجهول به‌شیوهٔ انگلیسى نداریم. در عربى هم agent، یعنى فاعل اصلى پس از فعل مجهول، حذف مى‌شود. گاه در فارسى به‌جاى فعل مجهول، از صیغهٔ سوم‌شخص جمع استفاده مى‌شود: «از ایشان خواسته‌اند جدى‌تر کار کنند.» یا «از ایشان خواسته شده است جدى‌تر کار کنند.»

٢- اکنون براى نکتهٔ دوم مى‌خواهیم موردى را از هنر ترجمه یادآورى کنیم که بسیار ضرورى به‌نظر مى‌رسد. چون زبان فارسى افزون بر لغات عربى، گاه از دستور آن هم بهره مى‌گیرد که هیچ خوب نیست. قاعده‌اى در عربى آوردن صفات مؤنث بعد از صیغهٔ جمع است، مانند: تعاریف مقبوله، قوای مسلّحه، اعتبارات لازمه، امکانات اولیه. لیکن چون ما در فارسى صفت مؤنث نداریم، خوب نیست این قاعده عربى را به فارسى هم منتقل سازیم و بعد از هر کلمهٔ جمع صفتی مؤنث بیاوریم. بهتر و درست‌تر آن است که بنویسیم: تعریف‌هاى مقبول، قواى مسلح، اعتبارهاى لازم. اما دو صفت هستند که از دورانى قدیم‌تر خود را در فارسى جاى داده‌اند: مربوطه و اولیه. مانند: قوانین مربوطه، افراد مربوطه، موازین اولیه، منازل اولیه. هیچ خوب نیست این مؤنث آوردن صفات را به همه‌جا تعمیم دهیم و حتى بعد از اسم‌هاى جمع فارسى هم ذکر کنیم. پس بگوییم و بنویسیم: مربیان مربوط، اقدامات عاجل، و به‌جاى عبارت «انسان‌هاى اولیه» بگوییم اولین انسان‌ها و به‌جاى کمک‌هاى اولیه بگوییم اولین کمک‌ها. همچنین است: نامه‌هاى محوّل، و به‌جاى اجناس وارده بگوییم: اجناس واردشده. حتى به اعتقاد من از واژهٔ شاعره جهت اشاره به یک زن خوددارى نموده، بگوییم: خانم بهبهانى شاعر زبردستى است. 

امید است در شماره‌های بعد نکات بیشترى را تذکر دهیم.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

ارسال دیدگاه